فدک

فدک تکه ای از بهشت

فدک

فدک تکه ای از بهشت

فدک

« قدمی کوچک برای خدمت به شهدای گمنام »
وعــده مـا ، پنجشنبــه‌ها از ساعت 14 الی 18
خواهران قطعه 44 و برادران قطعه 50 بهشـت زهـرا (س)...

برای عضویت در سامانه پیامکی، عدد 13 را به همراه نام و نام خانوادگی به شماره
30004980145211 ارسال نمایید.

گروه فرهنگی خادمین شهدای گمنـام- فــدک

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شهید صیاد شیرازی» ثبت شده است

امام علی علیه السلام 

خداوند روزه را واجب کرد تا به وسبله آن, اخلاص خلق را بیازماید.

نهج البلاغه, حکمت ۲۵۲ 

_________________________

تو دوره تکاوری, دانشجوهای افسری رو برده بودیم راهپیمایی استقامت.هوا شدیدا گرم بود و همه بریده بودند.نگاهم افتاد به صیاد, مثل اینکه بدجوری بهش فشار اومده بود.خیلی تعجب کردم چون شنیده بودم قدرت بدنی بالایی داره.رفتم نزدیکش و بهش گفتم:"اگه برات سخته میتونی یواش تر بیای." قبل از اینکه چیزی بگه, یکی از دانشجوها پرید جلو و گفت:"ببخشید استاد, ایشون روزه اس" با تعجب گفتم :"روزه؟" گفت:"بله, خب الان ماه رمضانه, ایشون هم شونزده_هفده روزه که روزه میگیره".سرجام خشکم زد,صیاد بدون اینکه حرفی بزنه ازم دور شد.

شهید صیاد شیرازی


فدک قطعه ای از بهشت

پانزده سال بود که اسمم را برای حج نوشته بودم ولی اسمم در نیامده بود.به علی گفتم:"علی جون,تو میتونی اسم منو جلوتر بندازی.من زودتر برم مکه؟" 

بالاخره تیمسار مملکت بود و حرفش برو داشت. گفت:"عزیزجون,شما هر وقت اسمت دربیاد میری مکه, دست خداست, من برم حق یکی دیگه رو پایمال کنم که شما زودتر بری مکه؟"

آن موقع ناراحت شدم, ولی حالا که فکر میکنم, میبینم بچه ام حق داشت, گناه کوچکی نبود.

راوی: مادر شهید سپهبد علی صیاد شیرازی


فدک قطعه ای از بهشت

پدرم خیلی زیبا و مؤثر به ما تذکر می داد. دعوا کردنش همیشه غیر مستقیم بود.وقتی کار اشتباهی انجام میدادیم,صدایمان می کرد؛ می برد توی اتاقش. با هم مینشستیم. بابا سوره والعصر را میخواند. حالا من دل توی دلم نبود که چه کار بدی کرده ام.این طرز تذکر دادنش از صد تا داد زدن و دعوا کردن سنگین تر بود. آن قدر زیبا و باادب حرف میزد که به خودم قول میدادم دیگر اشتباهم را تکرار نکنم.

راوی:فرزند شهید صیاد شیرازی


فدک قطعه ای از بهشت