فدک رسیدن فصل بهار عاشق هاست
فدک عیار زمین اعتبار عاشق هاست
نه این که عادت هر پنجشنبه شب باشد . . .
فدک قرار من و تو کنار عاشق هاست!
کشیده است به کوچه نقوش آمدنت را
هزار هفته نشسته به انتظار تو شاید
بیاورند برایش نشانی از بدنت را
و راضی است و نکو باشد هر چه از تو رسد
پلاک یا که سرت یا که استخوان تنت را
از آن زمان که شنید او شد آب شمع وجودش
شنید و تاب نیاورد شرح سوختنت را
خریده بود زمانی لباس بخت برایت
کنون گرفته به آغوش اشک خود کفنت را
ببین چگونه کشیده به چشم خاک قدومت
بلند شو و بزن بوسه پای شیر زنت را