می رود تا انتقام سیلی مادر بگیرد
می رود تا که برای پیکری بی سر بمیرد ..
و راضی است و نکو باشد هرچه از تو رسد
پلاک .. یا که سرت ... یا که استخوان تنت را
هیچ شنیده ای که مرغی اسیر قفس را هم با خود ببرد ؟!شهید آوینی
گردان پشت میدون مین زمین گیر شد ...چند نفر رفتن معبر باز کنن ، 15 ساله بود...
چند قدم که رفت ، برگشت .گفتند ترسیده !پوتین هاشو داد به یکی از بچه ها و گفت : " تازه از گردان گرفتم ... حیفه ! بیت الماله !! "و پا برهنه رفت ......
گمنامی برای شهرت پرستها دردآور است،اگرنه همه اجرها در گمنامی است؛تاآنجا که فرموده اند:آنگونه در راه خدا انفاق کن که آن دست دیگرت هم با خبر نشود...شهید آوینی