کلمات رژه میروند پیش چشمانم و من فقط غربت را هجی میکنم.
گاه به قرنطینه فکر میکنم و گاه به عشق واگیردارتان....
اینجا, دور از تمام بود و نبود ها, ۷۲ ستاره آرام گرفته اند.
انگار که در صحرای بی خیالی ما, امید را به خاک سپرده اند و ما حتی تماشاچی مزارش هم نبوده ایم.
پرت و پلا گفتم, نه رفیق؟
اصلا خودت بگو ۷۲ شهید, دور از تمام قطعه های شهدا, جایی که هیچ کس سر نمیزند و واژه گمنام برای آنان که نام آورند در زمین و آسمان...
تو هم لکنت گرفتی, نه؟