فدک

فدک تکه ای از بهشت

فدک

فدک تکه ای از بهشت

فدک

« قدمی کوچک برای خدمت به شهدای گمنام »
وعــده مـا ، پنجشنبــه‌ها از ساعت 14 الی 18
خواهران قطعه 44 و برادران قطعه 50 بهشـت زهـرا (س)...

برای عضویت در سامانه پیامکی، عدد 13 را به همراه نام و نام خانوادگی به شماره
30004980145211 ارسال نمایید.

گروه فرهنگی خادمین شهدای گمنـام- فــدک

پدرم آمده بود مدرسه و نمره ضعیف مرا در امتحان دیکته دیده بود.جلوی بچه های کلاس با حالتی بین جدی و شوخی گفت:"این چه نمره ایه که تو گرفتی؟" حرفی برای زدن نداشتم. پدر با آقا معلم خداحافظی کرد و رفت. زنگ تفریح همکلاسی هایم میگفتند:"وقتی به خونه رسیدی, حتما یه دست کتک مفصل میخوری." وقتی به خانه رسیدم از روی خجالت به خاطر اشتباهی که کرده بودم, رفتم داخل اتاقم نشستم.چند لحظه ای نگذشت که پدرم آمد داخل اتاق, به من لبخندی زد و آمد پیشم. دستی روی سرم کشید و مرا بلند کرد و بعد با لحن پدرانه ای گفت:"ان شاءالله از این به بعد درست را بخوان "

سردار شهید عبدالحسین برونسی


فدک قطعه ای از بهشت

شهید عبدالحسین برونسی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی