فدک

فدک تکه ای از بهشت

فدک

فدک تکه ای از بهشت

فدک

« قدمی کوچک برای خدمت به شهدای گمنام »
وعــده مـا ، پنجشنبــه‌ها از ساعت 14 الی 18
خواهران قطعه 44 و برادران قطعه 50 بهشـت زهـرا (س)...

برای عضویت در سامانه پیامکی، عدد 13 را به همراه نام و نام خانوادگی به شماره
30004980145211 ارسال نمایید.

گروه فرهنگی خادمین شهدای گمنـام- فــدک

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ارتباطات اجتماعی» ثبت شده است

مدت ها بود که نتوانسته بودم گوشت تهیه کنم. گوسفندی ضبح کردم. مجید گفت:"گوسفند رو برای کسی سر بریدی؟" گفتم:"نه, برای خودمونه". با تعجب گفت:"فقط خودمون؟" گفتم :"آره" با حالت خاصی گفت:"موقعی که مردم گوشت به سختی گیرشون میاد, شما چطور دلتون میاد اون رو تنهایی استفاده کنین ؟ من وقتی از اون گوشت میخورم که به شیش_هفت تا همسایه داده باشین وگرنه لب بهش نمیزنم."

راوی:پدر شهید مجید جعفری


فدک قطعه ای از بهشت

یکی از بچه های همسایه یقه لباسش را گرفته بود و پشت سر هم فحش میداد اما حمید هیچ عکس العملی نشان نداد؛ فقط گفت:"اشتباه گرفتید، برید تحقیق کنید ببینید کی این رو گفته". گوش آن فرد بدهکار نبود. مرتب ناسزا میگفت. وقتی حمید به خانه آمد گفتم:"پسرم تو که از اون قوی تر بودی، چرا کتکش نزدی؟" گفت :"عیب نداره همسایه اس، منو با کس دیگه اشتباه گرفته بود". دوروز نکشید که آن فرد آمد و گفت:"تو رو خدا حمید جون ، من رو ببخش، اشتباه کردم."

راوی :پدر شهید حمید وفایی


فدک قطعه ای از بهشت

هرکاری از دستش برمی آمد از دیگران دریغ نمی کرد.امام دستور داده بود باسوادها به بی سوادها درس بدهند.مسجد محل شده بود کلاس درسش،خانم های کم سواد یا بی سواد می آمدند و فهیمه تا جایی که می توانست برایشان درس می گفت.

شهیده فهیمه سیاری


فدک قطعه ای از بهشت

همسایه مان پیرزن تنهایی بود و کسی را نداشت. نزدیک عید که میشد, شروع به شستن فرشها و خانه تکانی میکردیم. بعضی وقتها مجید یک مرتبه غیبش میزد.وقتی می آمد با خوشحالی می گفت:"رفته بودم خونه همسایه, دم عیدیه کمکش کنم. فرش هاش رو براش شستم."

راوی:مادر شهید مجید الهی سمنانی


فدک قطعه ای از بهشت

هفته ای نبود که خانه دایی اش سر نزند و احوالی نپرسد.بد میدانست که آدم از احوال اقوام نزدیکش بیخبر باشد.یک روز که وارد اتاق شدم دیدم با تلفن حرف میزند.وقتی قطع کرد، پرسیدم:"علی کجا زنگ میزنی؟" گفت:"خونه دایی، میخواستم احوالشون رو بپرسم. این هفته فرصت نداشتم که به اونا سربزنم."

راوی: خواهر شهید علی علومی


فدک قطعه ای از بهشت