هفته ای نبود که خانه دایی اش سر نزند و احوالی نپرسد.بد میدانست که آدم از احوال اقوام نزدیکش بیخبر باشد.یک روز که وارد اتاق شدم دیدم با تلفن حرف میزند.وقتی قطع کرد، پرسیدم:"علی کجا زنگ میزنی؟" گفت:"خونه دایی، میخواستم احوالشون رو بپرسم. این هفته فرصت نداشتم که به اونا سربزنم."
راوی: خواهر شهید علی علومی