دلی که اسیر شود ، دیگر اختیارش دست خودش نیست
مرغ دل من مدام در آسمان یادتان پرواز می کند
و گِرد بام شما بال و پر می زند..
اسیر شما شده... آب و دانه اش داده اید و نمک گیرش کرده اید...
من از شما یک آسمان می خواهم به وسعت نگاهِ مهربانتان...می شود مرا هم آسمانی کنید...؟
وعده ما پنجشنبه ها ساعت ۱۴ تا ۱۸
خواهران قطعه ۴۴ برادران قطعه ۵۰
در نظر داریم در پنجشنبه آخر سال بر مزار هر شهید گمنام سبزهای به نشانه رنگ سبز انتظار بگذاریم.
هرکدوم از دوستان تمایل به مشارکت دارد، از همین حالا اعلام و اقدام کند.
=================================
سهم هر کدوم از فدکیها دو عدد سبزه کوچیک.
=================================
ان شاءالله ۲۸ اسفند ماه / پنج شنبه آخر سال/ قطعه ۴۴
خورشید پنجشنبه که غروب میکند، چیزی در دلم فرو میریزد...
انگار دستهایی آلودگیهایم را پاک کردهاند و من طاهر شدهام، ترس دارد شروع دوباره...
من هر پنجشنبه را به شوق اینکه بهتر شروع خواهم کرد، آغاز میکنم...
امروز هم در میانه غبارروبی این سنگها، وقت آبیاری گلها، هنگام پررنگ کردن نوشتههای روی مزارتان، حتی موقع خواندن زیارت عاشورا، تمام اندیشهام این بود که چقدر همهمان پاکتر شدهایم درست مثل این سنگهای سپید...
گزارش کار امروزمان، پاک کردن دلهامان است که کاش تا هفته بعد، غبار غفلت نپوشانده باشدش...
این هفته بچههای فدک دعوت شده بودند به نیم نگاهی تفکر از جنس عمار...
این هفته چشمهامان میزبان تصویرهایی بود که دغدغه را فریاد میکردند...
اگر خواستی حتی یکی از مستندهای کوتاه عمار را ببینی، در پس زمینه ذهنت، شکوه راهپیمایی ۲۲ بهمن را نگه دار...
در
چشمهات هم عکس سنگ مزار شهید گمنام باشد و در گلوت بغضی برای این همه خون؛
راستش را که بخواهی، پخش فیلمهای عمار بهترین اتفاق این هفته بود و پخش
مستند زهرای بابا، بهترین بخش این اتفاق.
هنوز با خودم فکر میکنم، این همه خون ریخته برای آبیاری ذهنهامان را چطور پاسخ میدهیم اگر با دست دوستی به تبر داده باشبم؟
اگر اشک کاسه چشمت را پر کرد، اگر دلت لحظهای لرزید، یادت نرود حتی همین مجال برای گریه را مدیون این خونها هستیم.
از شما چه پنهان، زیارتعاشورامان را زیر باران خواندیم و در دلمان زمزمه کردیم «با توام آی حضرت باران، ظهر روز دهم کجا بودی؟»
جای همهتان خالی، این هفته بیشتر اندیشیدیم به برکت نگاههایی که هنوز که هنوز است غروبهای پنجشنبه بدرقهمان میکنند...
این پنجشنبه با همه پنجشنبهها فرق داشت.
باورت بشود یا نه، این هفته فدک بیش از هر وقت دیگری بوی زندگی میداد.
این پنجشنبه دو عاشق، آن همه شهید سفید پوش را شاهد خطبه عقدشان کردند.
این پنجشنبه به یمن میلاد ابالمهدی، شیرینیهای تبرکی را تزیین کردیم و همه محبتمان به آل الله را کنارشان گذاشتیم تا به دست هر کس که میرسد، نشانه عشق و امید باشد.
این پنجشنبه دوستان زیادی برای بار نخست و ان شاالله همیشه، همراهمان شدند که شور و شیداییشان، هوا را پر کرده بود ازهیجان.
این پنج شنبه همه چیز با قبل و حتی با آینده فرق داشت.
این پنجشنبه اگر گوش جانت را باز میکردی، صدای پای مردی را میشنیدی که آمده بود تا شادباش یاران صدیقش را بشنود...
این پنجشنبه حال همهمان خوبتر بود، حتی گلها هم امروز بهتر بود...
چه زود میگذرد از بس شیرین است، انگار همین دیروز بود اما حالا 5 ماه از حضورمان در فدک میگذرد...
این هفته هم به عهد خود پایبند بودیم و برای خاکی شدن و پاک شدن به بهشت رفتیم...
آقایان برای غبارروبی به قطعه 28 رفتند و با همتشان قبور شهدا، برای ترمیم رنگ آماده سازی شد...
گلهای قطعه 44 نیز به همت بانوان آبیاری شدند و همچنین غبار غربت را از شهدای گمنام برگرفتند...
مادر شهیدی که طی چند هفته از دور شاهد فعالیت فدکیها بودند، داوطلبانه به جمع بانوان فدکی آمدند و از شهیدشان گفتند و از فعالیت فدکیها ابراز خوشحالی و برای موفقیتشان دعا کردند...
همچنین جلسهای در خصوص فعالیت کارگروههای فدک برگزار شد که در پی آن مراسم پرفیض زیارت عاشورا به همراه مداحی با معنویت ویژهای برگزار شد...
جای خوشحالی ست که این هفته هنرمند عزیز آقای قاسم عوض بیگی در جمع فدکیها حاضر شدند و دوستان جدیدی نیز به فدک پیوستند که ان شاءالله با شهدا مأجور باشند...
بیاغراق، اگر از آسمان سنگ هم ببارد، ما از راهمان و هدفمان عقب نشینی نمیکنیم...
این هفته زیر قطرات جانبخش باران، غبار از مزار_شهدا رُفتیم، تا غبار غفلت نپوشاند چشمهامان را.
این هفته نیز فدکیها باز هم خادم شدند اما اینبار خادم شهدای قطعه_۲۷ گلزار_شهدا...
فدکیان زیارت_عاشوراشان را نیز کنار مزار مطهر شهدای قطعه ۲۸ خواندند تا شاید آنها نیز در هنگامهٔ طواف شش_گوشه ما را یاد کنند...
این
هفته میهمان عزیزی هم داشتیم، کسی که هم میزبان بود و هم میهمان. فرزند
ارشد شهید_سردار_سوداگر در میان بچههای فدک حضور یافت و برایشان آرزوی
موفقیت کرد.
همچنین خواهران فدکی به زیارت بانوی شهیده پروین فرخی آمند رفتند تا این شهیده الگویی باشد برای انتخاب صراط_مستقیم...
ان شاالله که تلاش این هفته نیز مورد قبول خداوند و رضایت شهدا قرار گرفته باشد...
و تا ابد به آنان که پلاکشان را از گردن خویش درآوردند تا مانند مادرشان گمنام و بینشان بمانند مدیونیم...!!!
وعده همیشگی ما پنجشنبهها ساعت 11 الی 17 قطعه 44 بهشت زهرا سلامالله علیها، گلزار شهدا، فدک تکهای از بهشت
گروه فرهنگی خادمین شهدا- فدک
اینستاگرام فدک: fadak.44
پیج فدک تکهای از بهشت در فیس: facebook.com/fadak44
پنجشنبه که میشود بیتاب میشوم؛ دقیقهها را میشمارم؛ چشم میدوزم به ساعت....
پنجشنبه که میشود به خودم قولهای زیادی میدهم، به شما هم....
پنجشنبه که میشود خاکیترین لباسم را میپوشم تا کمی شبیه شما باشم...
پنجشنبهها خاکهای مزارتان را میتکانم تا بوی شما را بگیرم....
پنجشنبهها با خودم و دوستانم وعده میکنم تا به دیدار شما بیایم... به گلزارتان... به قطعه 44... به فدک...
وعده عاشقان پنجشنبهها ساعت 11 الی 17 قطعه 44، گلزار شهدا
اینستاگرام گروه خادمین شهدا- فدک: fadak.44
پیج فدک در فیس بوک: facebook.com/fadak44