این هفته بچههای فدک دعوت شده بودند به نیم نگاهی تفکر از جنس عمار...
این هفته چشمهامان میزبان تصویرهایی بود که دغدغه را فریاد میکردند...
اگر خواستی حتی یکی از مستندهای کوتاه عمار را ببینی، در پس زمینه ذهنت، شکوه راهپیمایی ۲۲ بهمن را نگه دار...
در
چشمهات هم عکس سنگ مزار شهید گمنام باشد و در گلوت بغضی برای این همه خون؛
راستش را که بخواهی، پخش فیلمهای عمار بهترین اتفاق این هفته بود و پخش
مستند زهرای بابا، بهترین بخش این اتفاق.
هنوز با خودم فکر میکنم، این همه خون ریخته برای آبیاری ذهنهامان را چطور پاسخ میدهیم اگر با دست دوستی به تبر داده باشبم؟
اگر اشک کاسه چشمت را پر کرد، اگر دلت لحظهای لرزید، یادت نرود حتی همین مجال برای گریه را مدیون این خونها هستیم.
از شما چه پنهان، زیارتعاشورامان را زیر باران خواندیم و در دلمان زمزمه کردیم «با توام آی حضرت باران، ظهر روز دهم کجا بودی؟»
جای همهتان خالی، این هفته بیشتر اندیشیدیم به برکت نگاههایی که هنوز که هنوز است غروبهای پنجشنبه بدرقهمان میکنند...