پدرم خیلی زیبا و مؤثر به ما تذکر می داد. دعوا کردنش همیشه غیر مستقیم بود.وقتی کار اشتباهی انجام میدادیم,صدایمان می کرد؛ می برد توی اتاقش. با هم مینشستیم. بابا سوره والعصر را میخواند. حالا من دل توی دلم نبود که چه کار بدی کرده ام.این طرز تذکر دادنش از صد تا داد زدن و دعوا کردن سنگین تر بود. آن قدر زیبا و باادب حرف میزد که به خودم قول میدادم دیگر اشتباهم را تکرار نکنم.
راوی:فرزند شهید صیاد شیرازی