پانزده سال بود که اسمم را برای حج نوشته بودم ولی اسمم در نیامده بود.به علی گفتم:"علی جون,تو میتونی اسم منو جلوتر بندازی.من زودتر برم مکه؟"
بالاخره تیمسار مملکت بود و حرفش برو داشت. گفت:"عزیزجون,شما هر وقت اسمت دربیاد میری مکه, دست خداست, من برم حق یکی دیگه رو پایمال کنم که شما زودتر بری مکه؟"
آن موقع ناراحت شدم, ولی حالا که فکر میکنم, میبینم بچه ام حق داشت, گناه کوچکی نبود.
راوی: مادر شهید سپهبد علی صیاد شیرازی