فدک

فدک تکه ای از بهشت

فدک

فدک تکه ای از بهشت

فدک

« قدمی کوچک برای خدمت به شهدای گمنام »
وعــده مـا ، پنجشنبــه‌ها از ساعت 14 الی 18
خواهران قطعه 44 و برادران قطعه 50 بهشـت زهـرا (س)...

برای عضویت در سامانه پیامکی، عدد 13 را به همراه نام و نام خانوادگی به شماره
30004980145211 ارسال نمایید.

گروه فرهنگی خادمین شهدای گمنـام- فــدک

۹۶ مطلب با موضوع «شهدا» ثبت شده است

هیچ میدانی چرا بی حـاصــلیــم...!؟!


چون که از "یاد شهیدان"

غـافــلیــــم....


 عشق یعنی حرمت یک استخوان

یادگار از قامت یک نوجوان

آنکه با خون شریف اش رسم کرد

بر زمین! جغرافیای آسمان



فدک قطعه ای از بهشت

پسرانت را راهی جبهه کردی که فرمان امام زمین نمانده باشد.وقتی هم که مجید و محمد حسین، به آسمان پرکشیدد، خم به ابرویت نیاوردی. پاداش این همه زینبی بودنت را با در آغوش کشیدن خاک سرزمین وحی گرفتی.

__________________________________________________

شهیده حافظه سلیمانشاهی، اهل مشهد، 7 پسر داشت که همه شان را راهی جبهه کرد و دوتای آنان به شهادت رسیدند.در سال 66 و در سن 53 سالگی به دست مزدوران آل سعود به شهادت رسید و پیکرش هیچ گاه به ایران تحویل داده نشد و در مکه دفن گردید.

فدک قطعه ای از بهشت

گفتم: مرتضی این تپه مثل تنگه احدِ. اگر تپه را خالی کردید کل عملیات شکست می خوره!

عملیات والفجر 2 بود. تپه بیدزرد در منطقه حاج عمران که بر عمق خاک عراق وجاده تدارکاتی دشمن مشرف بود. مرتضی با گردان فجر این تپه را تصرف کرد. پنج شبانه روز عراقی ها با هر چه داشتند تپه را شخم زدند. با هواپیما، توپ، خمپاره ، اما حتی تیپ ویژه عراقی ها هم نتوانست مرتضی را از روی تپه کنار بزند!

فرمانده سپاه و فرمانده ارتش پشت بیسم می گفتند: مرتضی برگرد، جانت را نجات بده!

می گفت: فرمانده من گفت این تپه مثل تنگه احد است، من نمی گذارم حادثه احد تکرار شود. 

بعد از عملیات والفجر2 با رزمندگان به خدمت امام در جماران رسیدیم.

دیدم تنها کسی که امام پیشانیش را بوسید مرتضی جاویدی بود.

قبل از ان هم ندیده بودم امام پیشانی کسی را ببوسد.

راوی شهید صیاد شیرازی


فدک قطعه ای از بهشت

فرازی از وصیت نامه شهید حسین برهانی

 مردم! امام زمان (عج) را فراموش نکنید. مردم! دنباله رو روحانیت باشید که چراغ راه هدایتند.....

از امام اطاعت کنید که عصاره اسلام است، او را تنها نگذارید که نماینده حجه بن الحسن (ع) است.


فدک قطعه ای از بهشت

سیزده سال سن کمی نیست اگر امامت را شناخته باشی, میشود سیزده ساله باشی و مرد باشی...

__________________________

شهید مرحمت بالازاده, با تأسی به حضرت قاسم, در سیزده سالگی عازم جبهه نبرد شد و در اسفند سال ۶۱ در عملیات بدر به درجه رفیع شهادت رسید


فدک قطعه ای از بهشت

امام علی علیه السلام 

شما دو تن(حسن و حسین علیهما سلام) و خاندانم و هر آنکس که این نوشته ام به دستش میرسد را به تقوای الهی و نظم در امور توصیه میکنم.

نهج البلاغه,ص ۴۲۱

___________________________

از کسانی که نظم دانشکده رو به هم میزدن خیلی بدش می اومد. هم پیرو واقعی خط امام بودو هم دستور فرمانده ها رو به دقت اجرا میکرد.همیشه مرتب و منظم بود و سروقت می رفت دانشکده.

شهید محمد جعفر نصر اصفهانی


فدک قطعه ای از بهشت

فرازی از وصیت نامه شهید مهدی سلطانی 

دست از ولایت فقیه و روحانیت مبارز برندارید و به سخنان امام گوش دهید که مانند سخنان حضرت مهدی (عج) می باشد. منافقان را به شدت سرکوب کنید. مادرم مگر من از علی اکبر و قاسم و دیگر شهدای کربلا عزیزترم، پس برای آنها گریه کنید و شما برادرانم خواهشمندم که راه مرا دنبال کنید.



فدک قطعه ای از بهشت

رفته بودی که گمنام بمانی, رفته بودی که هیچ شوی, حالا اما برگشته ای لابد که سنگ صبور ما باشی...

ای رفیق روزهای سخت روح الله 



فدک قطعه ای از بهشت

خواسته بودی کسی برایت عزا برپا نکند و به سوگ ننشیند, خواسته بودی برای امام حسین علیه السلام گریه کنند که تو همیشه خواسته ای شبیه ابا عبدالله شهید شوی, لابد به خاطر همین آرزویت نه کفنی داشتی و نه مدفنی.

__________________________

شهید جاویدالاثر مهدی کوه پیما, در عملیات کربلای ۴, در سن نوزده سالگی به شهادت رسید و پیکر پاکش, هیچگاه دفن نشد.


فدک قطعه ای از بهشت

فدک قطعه ای از بهشت

بگذارید یک افسانه برایتان بگویم، میدانم که باور نمیکنید.من و حمید شش ماه در تهران بودیم. در این مدت سه یا چهار بار آبگوشت خوردیم و چند باری به قول حمید شفته پلو. بقیه اش یا ماست بود یا پنیر یا هندوانه و خربزه. توی خانه یخچال یا گاز خوراک پزی هم نداشتیم. حمید از همان اول به من میگفت:"تو نباید همه وقتت رو صرف پختن غذا و کارهای خانه بکنی. غذای ما باید همان باشد که محرومین جامعه میخورند."

راوی: همسر شهید حمید قلنبر



فدک قطعه ای از بهشت

با دوستانش یک جلسه هفتگی قرآن داشتند که به نوبت در خانه ها برگزار میشد.یک بار که نوبت به خانه ما رسیده بود، من علاوه بر چار مقداری شیرینی برای پذیرایی تهیه کردم. بعد از ختم جلسه ، فرهاد با ناراحتی به من گفت:"شما که این کارو کردید، من میدونم کسانی در این جلسه هفتگی هستند که وقتی نوبتشون بشه] نمیتونن شیرینی بخرن، اونوقت احساس شرمندگی می کنن." از اون به بعد ما فقط چای دادیم که ساده و مختصر باشد.

راوی: همسر شهید حجت الاسلام فرهاد بازیار


فدک قطعه ای از بهشت

امام صادق علیه السلام

هرکس برای خدا دانش بیاموزد و به آن عمل کند و به دیگران آموزش دهد، در ملکوت آسمانها به بزرگی یاد شود و گویند برای خدا آموخت و برای خدا عمل کرد و برای خدا آموزش داد.

کافی، ج 1، ص۳۲ ____________________________

ساعت 12 شب زنگ خونه رو زدن.یکی از هم کلاسیهای احمد بود که برای رفع اشکالات درسی آمده بود. احمد با اصرار زیاد آوردش خانه و بردش در اتاق. اما دوستش همش میگفت:"شرمنده ام، منو ببخش". تا صبح چراغ روشن بود و احمد باهاش ریاضی کار میکرد. وقتی برای نماز صبح بیدار شدم دیدم دوستش داره خداحافظی میکنه ولی باز هی میگه :"خیلی پشیمونم، حلالم کن". خیلی تعجب کردم.وقتی رفت از احمد پرسیدم :"اگه این دوستت انقدر خجالتیه ، پس چرا واسه رفع اشکال اومد اینجا؟" خندید و گفت:"این بنده خدا یکی از مخالف های سرسخت کلاس رفتن من بود و میگفت اگه رحیمی با اختلاط دختر و پسر مخالفه خب خودش کلاس نیاد.به همین خاطر منم دیگه کلاس نرفتم و بقیه درسام رو تو خونه خوندم. الان شرمنده بود که چرا اون برخوردو با من داشته".

شهید سید احمد رحیمی


فدک قطعه ای از بهشت

روی پشت بام خانه یکی از برادرهای بسیجی، اتاقی بود که آنرا مرغدانی کرده بود ولی به علت بمباران استفاده نمیشد. کف آن مرغدانی را آب انداختم و با چاقو زمینش را تراشیدم.حاجی هم یک ملحفه سفید آورد، با پونز پرده زدیم که بشود دو اتاق.بعد هم با پول تو جیبی ام کمی خرت و پرت خریدم. دوتا بشقاب، دوتا قاشق، دوتا کاسه. یادم هست حتی چراغ خوراک پزی هم نداشتیم، یعنی نتوانستیم بخریم و آن مدت اصلا غذای پختنی نخوردیم.

راوی: همسر شهید محمدابراهیم همت


فدک قطعه ای از بهشت

در مسجدو هیأت پا گرفته بودی که هیچ مقام و مدالی نتوانست بالهایت را بگیرد.در روزگار خالی از شهادت، تو کوچ را معنی عاشقانه ای دادی...

____________________________

شهید علیرضا شهبازی، دانشجو و ورزشکار نمونه، در 26 آذر سال 80، در سن 25 سالگی هنگام تفحص پیکر شهدادر قتلگاه فکه، به شهدا پیوست.


فدک قطعه ای از بهشت

شروع زندگیمان ساده بود و در عین حال با صفا. نمیشد گفت خانه، دوتا اتاق اجاره کرده بودیم که نه آشپزخانه داشت نه حمام .کنار در یکی از اتاق ها یک تورفتگی بود که حسن برایش دوش گذاشته بود و شده بود حمام. زیر پله هم یک سکوی آجری بود که چراغ سه فیتیله خوراک پزیمان را گذاشته بودیم رویش ،شده بودآشپزخانه. 

راوی :همسر شهید حسن آبشناسان


فدک قطعه ای از بهشت

وقتی دامنت محل عروج یک مرد باشد،مگر میشود که خودت اسیر خاک بمانی بانو؟...

____________________________

شهیده ثریا تشکیلی ، پس از شهادت همسرش در سن 52 سالگی در تیرماه سال 61، بر اثر انفجار بمب در نماز جمعه یزد به شهادت رسید.


فدک قطعه ای از بهشت

همان اوایل ازدواجمان بود که گفت:"خانواده مستمند و نیازمندی است که قدرت خرید ندارد,ما میتوانیم در حد توانمان کمکشان کنیم". اولش نفهمیدم منظورش از در حد توان, یخچال جهیزیه است! اما وقتی مقدمه چینی کرد که ما خانه پدرمان یک یخچال داریم و همان کفایتمان را میکند, فهمیدم نقشه اش را کشیده است. من هم که با او هم عقیده بودم, مخالفتی نکردم.

راوی:همسر شهید حسن اسماعیلی


فدک قطعه ای از بهشت

 رسول خدا صلی الله و علیه وآله و سلم 

امر به معروف و نهی از منکر نکند مگر کسی که سه خصلت در او باشد:در امر و نهی خود مدارا کند, در امر و نهی خود میانه روی نماید و به آنچه امر و نهی می کند, دانا باشد.

دعائم الاسلام, ج ۱,ص۳۶۸ 

___________________________

حکم انفصال از خدمت را که دستم دید پرسید:"جریان چیه؟" گفتم:"از نیروهای تربیت بدنی گزارش رسیده که رییس یکی از فدراسیون ها با قیافه زننده سر کار میاد؛با کارمندهای خانم برخوردهای نامناسبی داره, مواضعش مخالف انقلابه و خانمش بی حجابه! الان هم دارم حکم انفصال از خدمتش رو رد میکنم شورای انقلاب". با اصرار ابراهیم رفتیم برای تحقیق. همه چیز طبق گزارش ها بود اما ابراهیم نظر دیگری داشت, گفت:"باید باهاش حرف بزنیم". رفتیم در خانه اش و ابراهیم شروع به صحبت کرد.از برخوردهای نامناسب با خانم ها گفت و از حجاب همسرش, از خون شهدا گفت و از اهداف انقلاب. آنقدر زیبا حرف میزد که من هم متأثر شدم. ابراهیم همانجا حکم انفصال از خدمت را پاره کرد تا مطمئن شوم با امر به معروف و نهی از منکر, میشه افراد رو اصلاح کرد. یکی دو ماه نگذشته بود که از فدراسیون خبر رسید:"جناب رییس بسیار تغییر کرده.اخلاق و رفتارش در اداره خیلی عوض شده, حتی خانمش با حجاب به محل کار مراجعه میکنه".

 شهید ابراهیم هادی,کتاب سلام بر ابراهیم,ص۶۰_۶۳


فدک قطعه ای از بهشت

وقتی ایستاده بودی به دفاع از میهنت ، لابد توی دلت از خدا خواسته بودی گمنامی را وگرنه مگر میشود تنها چند روز از آغاز جنگ گذشته باشد که پرگشودی و هنوز پیکرت پیدا نشده باشد؟

______________________________________________________

شهید علی شبانی،در تاریخ 1359/7/2 در منطقه عملیاتی قصر شیرین بر اثر اصابت موشک به تانک، در سن 37 سالگی به شهادت رسید


فدک قطعه ای از بهشت